برشی از کتاب «ستاره شب» | بساط روضه‌خوانی سادات

در قسمتی از کتاب «ستاره شب»، که روایتی از سیره و منش سید آزادگان، شهید «ابوترابی‌فرد» است، می‌خوانید: «پاسبان‌های محل اذیت می‌کردند، نمی‌گذاشتند آنها روضه‌خوانی بکنند و به پدر بزرگم گفته بودند که به این بچه بگویید بساطش را جمع کند ...»

برشی از کتاب «ستاره شب» | جمع شدن بساط روضه‌خوانی

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، کتاب "ستاره شب" روایتی از سیره و منش سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد به قلم حسن شکیب‌زاده است.

این کتاب مجموعه خاطرات بستگان و دوستان از سید آزادگان، شهید ابوترابی است که نخستین بار سال ۱۳۸۹ با تیراژ ۳ هزار در ۱۳۶ صفحه و ناشر اندیشه زرین به چاپ رسیده، و به دلیل استقبال خوانندگان و علاقمندان مطالعه در حوزه ایثار و شهادت برای دومین بار سال ۱۳۹۳ با شمارگان ۲ هزار نسخه و ناشر حدیث امروز منتشر شده است.

کتاب فوق در ۳ فصل شامل خاطرات خانواده و بستگان، خاطرات دوستان و نزدیکان و بازگویی روز عروج است. همچنین این کتاب دارای یکصد خاطره خواندنی به ویژه خاطره ماندگار نحوه عروج این آزاده سرافراز و پدر بزرگوارشان از زبان همراهان وی در سفر مشهد مقدس است.

این کتاب به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین و با هدف ثبت کردن خاطرات شهید سیدعلی‌اکبر ابوترابی در طول تاریخ و آشنایی نسل جوان با زندگی این سید آزادگان تهیه، تدوین و منتشر شده است. مرا نخواهید دید، یوسف گمشده‌ام، قدمش خیر بود، بچه لباسم را خیس کرد، حمل اسلحه، فالگیر، به بهانه بازی، انتقاد از تلویزیون، نان و آب دوغ و گشت شب از جمله عنوان‌های خاطره در این کتاب است.

در بخشی از این کتاب با بیان خاطرات احترام سادات ابوترابی‌فرد خواهر شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد آمده است: «معصومه سادات‌ابوترابی خواهر سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد روایت می‌کند: ماه محرم بود و آقا سیدعلی‌آقا که در آن زمان ۱۰ سال بیشتر نداشت، شبانه فرش‌های منزل را جمع کرده و بر روی یک تکه زمینی که کنار منزل ما بود انداخت و از فردای آن روز بچه‌های محل را جمع می‌کردند، چایی می‌دادند و نوحه‌خوانی می‌کردند.

چند روزی گذشت، پاسبان‌های محل اذیت می‌کردند، نمی‌گذاشتند آنها روضه‌خوانی بکنند و به پدر بزرگم گفته بودند که به این بچه بگویید بساطش را جمع کند. پدر بزرگم هم گفته بودند اینکه چند تا بچه دور هم جمع می‌شوند و نوحه و روضه می‌خوانند چه خطری برای شما دارد؟ پاسبان محله هم که جوابی نداشت رفته بود و همان روضه‌ها هر سال ادامه داشت و سال به سال هم مفصل‌تر می‌شد ...»

برشی از کتاب «ستاره شب» | جمع شدن بساط روضه‌خوانی

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده